مراد و هوی. از اتباع و کر بمعنی مراد و مقصود است. (یادداشت مؤلف) : کار بی علم کام و کر ندهد تخم بی مغز بار و بر ندهد. سنایی غزنوی (از فرهنگ نظام) (حاشیۀ برهان چ معین). دهر اگر خوان زندگانی ساخت خورد هر چاشنی که کام و کر است. خاقانی. ، قدرت و توان. (یادداشت مؤلف) : ای بذل تو سیم و زر، وی کار تو کام و کر وی رأی تو ماه و خور، وی صنع تو رفق و کین. مختاری (یادداشت مؤلف)
مراد و هوی. از اتباع و کر بمعنی مراد و مقصود است. (یادداشت مؤلف) : کار بی علم کام و کر ندهد تخم بی مغز بار و بر ندهد. سنایی غزنوی (از فرهنگ نظام) (حاشیۀ برهان چ معین). دهر اگر خوان زندگانی ساخت خورد هر چاشنی که کام و کر است. خاقانی. ، قدرت و توان. (یادداشت مؤلف) : ای بذل تو سیم و زر، وی کار تو کام و کر وی رأی تو ماه و خور، وی صنع تو رفق و کین. مختاری (یادداشت مؤلف)
در نسخۀ حسین وفائی به معنی مراد و تولا و پشت وپناه است. (جهانگیری). پشت و پناه و مراد و مقصود باشد. (برهان) (آنندراج). حسین وفائی این لغت را از صحاح الفرس نقل کرده و دیگران از حسین وفائی یکی بعد از دیگری گرفته اند. اما ضبط این لغت در صحاح الفرس ’کام و کر’ است بر وزن ’بام و در’ و این ضبط اخیر فقطدر صحاح الفرس آمده است. رجوع به ’کام و کر’ شود
در نسخۀ حسین وفائی به معنی مراد و تولا و پشت وپناه است. (جهانگیری). پشت و پناه و مراد و مقصود باشد. (برهان) (آنندراج). حسین وفائی این لغت را از صحاح الفرس نقل کرده و دیگران از حسین وفائی یکی بعد از دیگری گرفته اند. اما ضبط این لغت در صحاح الفرس ’کام و کر’ است بر وزن ’بام و در’ و این ضبط اخیر فقطدر صحاح الفرس آمده است. رجوع به ’کام و کر’ شود
آن که دیدن و شنیدن نتواند: محارم شاه باید کور و کر باشند یعنی ابراز اسرار شاه نکنند. مثل کسانی که ندیده و نشنیده اند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، کنایه از مردم بی خرد و نادان. بی بصیرت و جاهل: آنچه گفتم یاد گیر و آنچه بنمودم ببین ورنه همچون کور و کر عامه بمانی کور و کر. ناصرخسرو. تا مرد خرد کور و کر نباشد از کار فلک بی خبر نباشد. ناصرخسرو
آن که دیدن و شنیدن نتواند: محارم شاه باید کور و کر باشند یعنی ابراز اسرار شاه نکنند. مثل کسانی که ندیده و نشنیده اند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، کنایه از مردم بی خرد و نادان. بی بصیرت و جاهل: آنچه گفتم یاد گیر و آنچه بنمودم ببین ورنه همچون کور و کر عامه بمانی کور و کر. ناصرخسرو. تا مرد خرد کور و کر نباشد از کار فلک بی خبر نباشد. ناصرخسرو