جدول جو
جدول جو

معنی کام و کر - جستجوی لغت در جدول جو

کام و کر
مراد، مقصود، آرزو، کام و گر برای مثال کار بی علم کام وکر ندهد / تخم بی مغز بس ثمر ندهد (سنائی۱ - ۳۲۱ حاشیه)
تصویری از کام و کر
تصویر کام و کر
فرهنگ فارسی عمید
کام و کر
(مُ کَ)
مراد و هوی. از اتباع و کر بمعنی مراد و مقصود است. (یادداشت مؤلف) :
کار بی علم کام و کر ندهد
تخم بی مغز بار و بر ندهد.
سنایی غزنوی (از فرهنگ نظام) (حاشیۀ برهان چ معین).
دهر اگر خوان زندگانی ساخت
خورد هر چاشنی که کام و کر است.
خاقانی.
، قدرت و توان. (یادداشت مؤلف) :
ای بذل تو سیم و زر، وی کار تو کام و کر
وی رأی تو ماه و خور، وی صنع تو رفق و کین.
مختاری (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کار و کر
تصویر کار و کر
کار و نیرو، مراد، مقصود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کام و گر
تصویر کام و گر
مراد، مقصود، آرزو، کام و کر برای مثال دهر کو خوان زندگانی ساخت / خورد هر چاشنی که کام و گر است (خاقانی - ۶۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کار و کرد
تصویر کار و کرد
کار و عمل، صنعت، پیشه، کار و بار
فرهنگ فارسی عمید
(رُ کَ)
در نسخۀ حسین وفائی به معنی مراد و تولا و پشت وپناه است. (جهانگیری). پشت و پناه و مراد و مقصود باشد. (برهان) (آنندراج). حسین وفائی این لغت را از صحاح الفرس نقل کرده و دیگران از حسین وفائی یکی بعد از دیگری گرفته اند. اما ضبط این لغت در صحاح الفرس ’کام و کر’ است بر وزن ’بام و در’ و این ضبط اخیر فقطدر صحاح الفرس آمده است. رجوع به ’کام و کر’ شود
لغت نامه دهخدا
(رُ گَ)
کار و کر. پشت و پناه و مراد و مقصود باشد. (برهان). و رجوع به ’کار و کر’ و ’کام و کر’ شود
لغت نامه دهخدا
(رُ کَ)
کار و بار. (لسان العجم شعوری ج 2 ورق 235) (آنندراج) :
فزاید ز کار جهان رنج و درد
نبایست مشغولی و کارکرد.
(از لسان العجم ج 2 ورق 235)
لغت نامه دهخدا
(رُ کَ)
آن که دیدن و شنیدن نتواند: محارم شاه باید کور و کر باشند یعنی ابراز اسرار شاه نکنند. مثل کسانی که ندیده و نشنیده اند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، کنایه از مردم بی خرد و نادان. بی بصیرت و جاهل:
آنچه گفتم یاد گیر و آنچه بنمودم ببین
ورنه همچون کور و کر عامه بمانی کور و کر.
ناصرخسرو.
تا مرد خرد کور و کر نباشد
از کار فلک بی خبر نباشد.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
کدام ور کدام سو
فرهنگ گویش مازندرانی